قدمت و تاریخچەی مستند گیلانغرب ـ پایتخت ایل کلهر (میلکان کورد کەڵهوڕ)

کورد کەڵهوڕ : کرماشان ، بیجار ، ئیلام ، خانەقین و ...

کورد کەڵهوڕ : کرماشان ، بیجار ، ئیلام ، خانەقین و ...

1 _ دلایل و تصاویر مستند نامگذاری گیلانغرب از قدیم الیام بە همین نام (گــیـەڵان = گیەڵ +ان)
2 _ |گــیەڵ| = موورت یا مورد امروزی : نام درختچەای کهن و شفابخش در سراب دشت گیلان، مورد تقدیس ایین زرتشت کە در باور مردمان این دیار گیەڵ رویده شده از عرق زرتشت ، نماد اهورا مزدا و نوروز باستان در سرزمین ماد بوده است .
3 _ اسم کوردی | گیەڵان | = یعنی جایی که درخت |گیەڵ| دارد (گیلانغرب امروزی)
4 _ ریشه و پیشینەی تاریخی اجداد طایفەی گیلانی کلهر ( کهن شاخەی هفت برادران کەڵهوڕ : هفت طایفه = حاجی زادگان _ گیلانی _ منصوری = مەسۊری _ زینلخانی _ کاظمخانی _ قوچمی _ آجودانی )
5_ تصاویر مستند سنگ نوشتەی قبور اجداد طایفەی گیلانی کلهر کە (1105) سال قبل از سفر رضا شاه بە منطقه گیلانغرب ، اسم گیلان و طایفەی گیلانی بر روی انها حکاکی شدە است ، ادعای کذب بر نامگذاری این شهر توسط رضا شاه پهلوی را از درجه اعتبار ساقط می کنند.

6 _ زاراوەێ کوردی کەڵهوڕی (زبان کوردی کلهری ، گویش قوم کلهر) : کرماشان ، خانەقین ، ئیلام ، بیجاڕ ( کرماشان ، بیجاڕ= تاێەفەێ گەڕوس ، سونگوڕ وە کولیایی ، قوروە ، بەشێ لە کامیاران وە ڕەوانسەر ، ماێشت ، هارون ئاوا = شاباد ، حەڵەوان = سرپیەڵ زەهاو ، قەسر شیرن ، گیەڵان ، سیروان ، شیروان وە چەرداوڵ ، ئەسەد ئاوا ، بێستۊن ، چەمچەماڵ ، سەحنە ، ئەێوان ، سراوڵە ، چەوار، بەدرە ، ئاودانان ، دهگوڵان ، مەڵگشای ، خورم ئاوا ، پول دوختر ، حومەیل ،هولەیلان ، زەنگنە وە ..... ـ شارەکانێ باشوور :خانەقین ، دەربەندی خان ، زاخو ، مەنەلی ، بەدرەێ باشوور ، قەرە داخ ، جەسان ، جڵولا ، گەرمیان ، زرباتیە ، کفری ، سعدیە ، کەلار ، شەیخ باوە ، کوت ، قازانیە ، بلدڕۆز ، وە .....)

7 - ایل کورد کلهر : قسمتی از قوم کورد کلهر که از قدیم الیام در بخش مرکزی مناطق کلهرنشین به صورت متمرکز کوچ عشایری (ییلاق - قشلاق) مشخص و هم مسیر داشته اند را ایل کلهر می نامند ، درحال حاضر جمعیتی به تقریب بین 3 الی 4 میلیون نفر در کشور ایران و عراق را تشکیل میدهند ، اما باید توجه داشت که جمعیت قوم باستانی کورد کلهر چندین برابر بیشتر از خود ایل کلهر می باشد .

پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

 

عشایر کوچرو با توجه به شیوهی معیشت دارای سکونتگاههایی هستند که نمونه هایی از ناب ترین مساکن اولیه دستساز بشر هستند. سیاهچادر و فضای اطراف آن معماری عشایر را بهوجود می آورد. سکونتگاههای عشایر از لحاظ طرح و مصالح بهکار رفته در آنها حائز اهمیت هستند. تقسیم بندی متنوع فضاها و بهرهگیری از مصالح بومآورد، سبب پیدایش نوعی معماری چهارفصل در نزد عشایر شده است. شناخت هنری و علمی این نوع معماری میتواند به کاربرد آن در دوره معاصر و معماری مدرن کمک کند. معماری عشایر را مبتنی بر تجربه و سازههای آن را از نوع کششی میدانیم که از تفکری خلاق و آیندهنگر برخوردار است. 

معماری تحت تأثیر موارد متعددی مانند فرهنگ، اخلاق، طبیعت، اقتصاد، تاریخ، هنر، خلاقیت، آئین و... است. هدف اولیه معماری رفع نیاز بوده است و به طورکلی با بکارگیری مصالح به کمک فن، دانش و خرد سعی در رفع نیاز و ضرورت و سودمندی داشته است. با توجه به شیوهی معیشت در ایران و زندگی عشایری؛ شیوهای از معماری را میتوان نام برد که مختص عشایر است و با توجه به نوع زندگی آنها بهوجود آمده است. این معماری مشتمل بر سازههایی چون سیاهچادر و متعلقات آن است که دارای قدمتی طولانی، بعد از غارنشینی است. 

در بررسی معماری عشایری با دو جنبهی شناخت علمی و هنری روبهرو هستیم که شناخت علمی به عنوان ابزاری در خدمت معمار است تا کمیتها را به خوبی تصویر کند و شناخت هنری بر خلاقیت و جنبههای احساسی هنرمند در پدید آوردن آثار بدیع و شگرف تأکید میکند. در این مقاله، معماری سکونتگاههای عشایر ایل کلهُر از این دو جنبه مورد بررسی قرار میگیرد. 

● ایل کلهُر:

 

عشایرایل کلهُر که از ایلات بزرگ استان کرمانشاه ، ایلام و خانقین است و از روزگار باستان، در غرب کشور و در دامنهی زاگرس-که زیستگاه کردها از زمان های بسیار دور بوده است- میزیسته اند. آنها درکنارفعالیتهای اصلی خود به تولید صنایع دستی از قبیل بافت سیاه چادر، چیخ (چیخ بافی) ، گلیمبافی، قالی بافی و... میپردازند. مواد اولیهی بیشتر این صنایع شامل پشم، مو و پنبه است که ازفراوردههای دامی و کشاورزی میباشند. در میان این هنرهای دستی؛ بافت سیاهچادر با توجه به کاربردی که در زندگی کوچ نشینی دارد، توانسته تداوم پیدا کند.

زندگی عشایری در منطقه گیلان غرب به عنوان مرکز اصلی گرمسیری استقرار ایل کلهر؛ به دو صورت کوچ رو و یکجانشین از دیرباز وجود داشته است. عشایر کوچ رو از طریق گله داری و پرورش دام به امرار معاش پرداخته اند و عشایر یکجانشین با توجه به حاصلخیز بودنِ زمین های گیلان غرب، از طریق کشاورزی  و دامپروری زندگی خود را تأمین کرده اند. شهرستان گیلان غرب دارای آب و هوای گرم و معتدل است. بر اساس تقسیم بندی اقلیمی، اقلیم این شهرستان به گونهای است که در آن زمستان سرد و تابستان گرم و طولانی است.

● سکونتگاههای عشایر:

عشایر کوچنده ایل کلهر بیشتر به تولید آن دسته از صنایع دستی می پردازند که مورد نیاز کوچندگان بوده و مواد اولیه آن از تولیدات دامی خودشان است. آنها با توجه به نوع زندگی، مساکنی با مشخصات ویژه دارند که با شرایط حاکم برزندگی آنان کاملاً سازگار است.

سکونت گاههای عشایر با توجه به تغییرات آب و هوا در چهار فصل سال تغییر می کنند و تقسیمبندی فضاهای داخلی آن نیز به منظور بهرهگیری بهتر از انرژی دستخوش جابهجایی میشود. از این رو می توان مساکن عشایر را به چهار دسته تقسیمبندی کرد:

 

 

۱) «سیه ماڵ»: مسکن تابستانی عشایر در منطقه ی ییلاقی ایل «سیه مال» است، که اجزای تشکیل دهنده ی آن عبارتند از: «دوار ـ دەوار»، «لا شاخه»۱، «سون ـ سۊن»۲و.... 

۲) «کووڵا»: نوعی مسکن تابستانی است که به منظور نگهداری احشام و همچنین اسکان خانوادههای عشایری، در مناطقی که به علت گرمای بیش از حد هوا امکان استفاده از سیاه چادر نیست، استفاده می شود. 

۳) «زمگه»: سیاه چادر زمستانی ایل کلهر و تدبیری برای مقابله با «وشکه زقم» (سرمای استخوانی) گرمسیر است. برای برپا کردن «زمگه»، به ارتفاع تقریبی ۵/۱-۱ متر خشکه چینی انجام میشود. 

۴) «گورک»: در گذشته خانواده هایی که از لحاظ مالی و احشام ضعیف بودند، کانالی حفر کرده و آن را با استفاده از نی و خار و خاشاک می پوشاندند، و از آن به عنوان محل زندگی خود و احشام شان استفاده می کردند. اکنون نیز دیگر آثاری از آنها دیده نمی شود. 

● سیاه چادر (دِوار ـ دەوار)۳:

سیاه چادرهای عشایری در ایل کلهر «سیه مال»۴ نامیده می شوند که از کنار هم قرار گرفتن «دوار»ها به وجود میآیند. سیاهچادر در حقیقت مسکن عشایر است که در اصطلاح محلی به آن «دوار» گفته می شود و معمولاً توسط زنان عشایر و با استفاده از موی بز (سیاه) بافته می شود. «موی بز توسط زنان عشایر آماده و به نخ تبدیل می شود و آنگاه با همکاری زنان همسایه و خویشاوند به صورت دار بر روی زمین بافته می شود. عرض هر دوار در حدود ۵۰ تا ۷۰ سانتیمتر و طول آن بین هفت تا دوازده متر می باشد و هر سیاه چادر از ترکیب هشت الی دوازده «دوار» درست می شود.»۵ 

دلیل استفاده از موی بز در سیاه چادر؛ مقاوم بودن آن در مقابل سرما و گرما، کِشش آسان، عدم جذب رطوبت و ثابت بودن رنگ آن می باشد. موی بز بر خلاف بقیه مواد در گرما منقبض و در سرما منبسط می شود و این به کاربرد ممتاز آن در سیاه چادر کمک کرده تا در تابستان منافذ سیاه چادر باز شده و هوای داخل سیاه چادر خنک شود و در زمستان منافذ آن بسته تا از ورود سرما و باران جلوگیری شود. علاوه بر این، موی بز که نیازی به رنگرزی ندارد دارای رنگی ثابت است. «دوار» درابتدای بارش باران ترشحات آب باران را به داخل راه می دهد، اما بعد از خیس شدن کاملا قطع می شود، ضمن آن که موی بز مانع ورود حشرات گزنده نیز می باشد. سیاه چادر با توجه به نوع بافت و ساختار آن، در موقع کوچ به آسانی جمع و حمل و نقل می شود. 

معماری سکونتگاههای عشایر مشتمل بر سازههایی چون سیاهچادر و متعلقات آن است. فضای داخلی سیاهچادر با هنرهای دستی مانند گلیم، نمد، چیخ وقالی تزیین میشود که با بررسی هریک از این صنایع میتوان خلاقیت سازندگان و جنبههای عاطفی و کارکردی هنر آنان را مشاهده کرد.

سیاهچادر بهوسیلهی ۴ تا ۵ ستون چوبی که شکلT میباشند برپا نگه داشته میشود که در وسط و در طول سیاهچادر قرار میگیرند و چون ارتفاع آنها ۳ تا ۴ متر است شیب طولی در طرفین چادر ایجاد میگردد و هنگام ریزش باران، آب به آسانی از دو طرف سرازیر میگردد. محوطه داخل سیاهچادر مستطیل است که سمت چپ آن مختص پخت و پز، رختخوابها، مشکها و سایر وسایل میباشد.۶

چادرهایبافته شده از موی بز این خاصیت را دارند که خود را متعادل نگه دارند و زمینلرزه و طوفان نمیتوانند کوچکترین صدمهای به آنها بزنند. دلیل این امر وجود طنابهای بلندی است که سبب میشوند شیب پوشش چادرها بسیار کم شود و در اختیار باد قرار نگیرد. «طناب بلندی که با میخ چوبی فرو رفته در زمین بسته شده و با زمین زاویه حادهای را بهوجود آورده است، حالت کشش موربی را بهوجود میآورد، به نحوی که این کشش نمیتواند میخ را از زمین بیرون بکشد.»۷

سیاهچادرهای محل سکونت عشایر ایل کلهُر از دو قسمت فضای داخلی و خارجی تشکیل میشوند. فضای داخلی هر سیاه چادر به وسیله ی «چیخ»ها به چندین قسمت تقسیم می شود.

▪ قسمتهای داخلی سیاه چادر عشایر ایل کلهر عبارتند از:

ـ «دیواخان»: قسمت مردانه ی سیاه چادر و مکان پذیرایی از میهمانان است، که به وسیله نمد و گلیم های خوش نقش و نگار تزیین شده است.

ـ «لاژنان»: قسمت زنانه ی سیاه چادر که معمولا صرف غذا در آن انجام می شود. 

ـ «جی و پا جی»: اتاق کوچک خواب که فقط در «مال» هایی که عروس دارند، دیده می شود و از «تەپەک» ساخته می شود.

ـ «کولین»: محل نگهداری آذوقه ی عشایر از جمله آرد، روغن و...است. 

ـ «کوڵنان»: نوعی خنک کننده که محل نگهداری آب، دوغ، کره و به طور کلی مواد غذایی فاسدشدنی عشایر است. 

ـ «کووز»: برای محافظت بره ها و بزغاله ها از سرمای سخت زمستان مورد استفاده قرار می گیرد، و درقسمت های گرم چادر ایجاد میشود.

▪ قسمت های بیرونی سیاه چادرعبارتند از:

ـ «پەچیه»: حصاری است ساخته شده از سنگ، سرشاخه های، درختان و امروزه بیشتر تورهای سیمی و سیم های خاردار، و محلی برای نگهداری گوسفندان و بزها است. 

یکی از اعتقادات عشایر این است که نباید به پچیه آتش وارد کرد، آنها براین باورند که آتش باعث سوزاندن پری ها میشود، و از این کار باید به شدت احتراز کرد. دلیل این امر به حضور همهجانبه پریان (فرشتگان) در زندگی عشایر باز می گردد و این اعتقاد آنها را میتوان به جنبهی برکت بخشی دامها در زندگیشان نسبت داد. 

«کولانه»: لانه هایی کوچک که از آنها برای نگهداری طیور و سگ ها استفاده می شود.

● نقوش روی سیاهچادر:

یکی از موارد قابل ذکر دربارهی هنر عشایر این است که هر سال در ایام «پنجه ـ پەنجە»۸ نقش هایی به وسیله خمیر بر روی لاشاخه سیاه چادرها قرار میگیرد. این اشکال شامل ماه، ستاره، پنجه، دایره، بز کوهی و...است که توسط عشایر بر روی پیشانی برخی از حیوانات اهلی نیز نقش میبندند. پنج روز پنجه جزء تقویم کُردهاست. نقشهایی که که در ایام پنجه شکل میگیرند مبتنی بر طبیعت و بیانکننده زندگی عشایر و اعتقادات آنهاست. این نقوش هم کارکرد آیینی دارند و هم جنبهی زیبایی. نقش ماه و ستارگان که با خمیر سفید بر پهنهی تیره سیاهچادر شکل می گیرد، نمادی کوچک از آسمان شب است که عشایر آنرا سرپناه خود قرار دادهاند. 

● نتیجه گیری:

بر اساس تقسیماتی که عنوان شد و تنوع آنها در طول سال میتوان خصوصیات و ویژگیهای خاصی مانند خودبسنگی(استفاده از مصالح بومآورد)، ایستایی، پیمون، سادگی و پرهیز از بیهودگی را برای سکونتگاههای عشایر نام برد که از ویژگیهای اصلی یک بنا محسوب میشوند. از خصوصیات دیگر سکونتگاههای عشایر توجه به پنج عرصه عمومی (ورودی یا پذیرش)، عرصه خصوصی، عرصه مشترک، عرصه خدمات و نگهداری و عرصه ذخیره روزانه است که نشاندهندهی جامعیت و کامل بودن این فضای معماری در ضمن کم هزینه بودن آن است. 

سیستم گرمایی- سرمایی و سیستم تهویه در فضای سیاه چادر به خوبی لحاظ شده است. سایهبانی که در طول تابستان در بالای ورودیهای سیاهچادر قرار می گیرد، سبب خنکی فضای داخلی میشود. علاوه بر این در فصل تابستان سیاهچادر پشت به خورشید برپا میشود، به نحوی که بیشترین استفاده از سایه و خنکی صبح انجام میگیرد. سیاهچادر را میتوان سکونتگاهی چهارفصل قلمداد کرد که با تغییرات فصول هماهنگ و با شرایط زندگی عشایر سازگار است. این سکونتگاهِ با قدمت بشری در مقابل شرایط نامساعد جوی و حوادث طبیعی نیز بسیار مقاوم است و در عین سادگی دارای زیبایی خاص خود است.

 

 

مرتضی بیگی

دکترای تخصصی رشته پژوهش هنر

دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران 

پی نوشت:

۱-قسمت هایی انتهایی که از دو طرف سیاه چادر آویزان می شوند. «لا شاخه»ها به منظور تهویه سیاه چادر بالا زده می شوند.

۲- ستون هایی هستند که برای برپا کردن سیاه چادر مورد استفاده قرار می گیرند.

 

۳-dev&#۲۵۷;r

۴-lSeia m

۵- جعفربیگی.خسرو(۱۳۸۲) «مردم شناسی قوم کرد با تکیه برایل کلهر» انتشارات زانیار، کرمانشاه، چاپ اول. ص ۲۱.

۶- امان اللهی بهاروند، اسکندر. «کوچ نشینی در ایران» (پژوهشی دربارهی عشایر و ایلات. تهران. ۱۳۶۷.

۷-فیلبرگ،س.ج. «سیاهچادر». ترجمه اصغر کریمی. 

۸-«مردم ایل کلهر سال را به ۳۶۵ روز، ۱۲ ماه و هر ماه را به ۳۰ روز و پنج روز را جداگانه و به نام پنج روز «پنجه» محاسبه میکنند. پنج روز پنجه از اول فروردین شروع می شود و تا پنجم آن ادامه دارد در اولین روز آن مقداری خمیر از آرد گندم درست می کنند و با آن علامت پنجه دست یا دایره و یا بز کوهی بر گوشه سیاه چادر یا دیوار خانه درست می کنند و مقداری بر پیشانی بعضی از حیوانات اهلی مثل گاو و گوسفند می مالند، بنا بر اعتقاد مردم این کار موجب خیــر و بــرکت بــرای منــزل و دامهـا و رفع شر و بلا از آنها می گردد. این پنج روز را متعلق به حضرت فاطمه زهرا (س) می دانند و حتی روغنهای حیوانی را در این پنج روز جداگانه به عنوان تبرک نگهداری می کنند و به مصارف ویژه می رسانند.» (جعفربیگی، ۱۳۸۲؛ ص۳۰۹).

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۵
سعید میرزایی گیلانی